- شکر فنده
- لغزنده بسر در آینده، اسب سکندری خور
معنی شکر فنده - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تبسم خنده زیر لبی
ویژگی اسبی که زیاد سکندری می خورد، به سردرآینده
آن که شکمش بزرگ و بر آمده باشد بطین
شکمخواره پرخور شکم پرست، نوکری که بنان فقط چاکری کند
شکم پرست، شکم خواره، پرخور، برای مثال شکم بند دست است و زنجیر پای / شکم بنده نادر پرستد خدای (سعدی۱ - ۱۴۷)
کلان شکم، ویژگی آنکه شکمش بزرگ و برآمده باشد، کنایه از پرخور
بسر در آینده سکندری خورنده
شکر خنده، معشوقی که داری تبسمس شیرین است
شکاف دهنده
بسر در آمده سمندری خورده (ستور)
خندۀ شیرین، خندۀ زیر لب، تبسم
شکاف دهنده، فاتق، فالق، کافنده، شکاونده، شکوفنده
رخنه کننده، شکافنده، شکاف دهنده، فاتق، فالق، کافنده، شکاونده
Sidesplitting
разрывающий
zerreißend
розриваючий
rasgante
straziante
desgarrador
déchirant
verscheurend
फाड़ने वाला
شقيقٌ
קְרוֹעַ